ذکر مصائب عصر عاشورا و قتلگاه سیدالشهدا علیهالسلام
نـام حـسین بـردم و عـالـم صفا گرفت از خـانـۀ کـریم، سـلـیـمـان بهـا گرفت منت گذاشت بر سر نوکر که در ازل خاک اضافهای صله داد و گدا گرفت ما را علی برای حسینش خریده است شکـر خـدا که دست گـدا، آشـنا گرفت گرچه برای عـشق تو مَحرم نبـودهایم از مـرهم نـگـاه تو دلها شـفـا گـرفت مـولا به محـضرت کم ما و کـرامـتت شاید شد و ز مرحمـتت کـربلا گرفت حالا که صحبت از حرم و کربلا شده قـلبـم به یـاد کـشـتۀ دشـت بـلا گـرفت از ساعتی که جسم حـسین ناتـوان شد چشمش میان گودی و خیمه خطا گرفت گـرگـان به نیت حـرم و غـارت آمدند چـشم حـرام خـیـمـۀ خـون خدا گرفت حـال مـخـدرات حــرم بـیقــرار شــد دور و بر خـیام حـسین بیحـیا گرفت گـودال و خـیمه و طپش قـلب کودکان زینب میان گودی و خیمه عزا گرفت “وَ الشِّمْرُ جالِسٌ” دل زینب کـباب شد خنجـر حیا نکرد سر او از قـفا گرفت |